سیستم های هوشمند
نیاز یک سیستم هوشمند به کنترلر
برای روشنتر شدن مطلب، این بحث را با مثالی شروع میکنیم. دکتر فایفر در کنفرانس علوم شناختی سال گذشته دو نوع طراحی ربات را با هم مقایسه کردند؛ یکی ربات آسیموی هوندا که علاوه بر مغز دارای یک معماری ذهنی نیز هست و بنابراین تا حدودی از آگاهی و شعور برخوردار است. و دیگری یک ربات کاملاً مکانیکی که صرفاً در ساخت آن مکانیسمهای عضلانی موجودات زنده مورد مطالعه قرارگرفته بود. حتی هیچگونه حسگری در آن به کار نرفته بود و تنها پس خورهای آن ، مکانیکی بودند..........
سیستم های هوشمند
نیاز یک سیستم هوشمند به کنترلر
برای روشنتر شدن مطلب، این بحث را با مثالی شروع میکنیم. دکتر فایفر در کنفرانس علوم شناختی سال گذشته دو نوع طراحی ربات را با هم مقایسه کردند؛ یکی ربات آسیموی هوندا که علاوه بر مغز دارای یک معماری ذهنی نیز هست و بنابراین تا حدودی از آگاهی و شعور برخوردار است. و دیگری یک ربات کاملاً مکانیکی که صرفاً در ساخت آن مکانیسمهای عضلانی موجودات زنده مورد مطالعه قرارگرفته بود. حتی هیچگونه حسگری در آن به کار نرفته بود و تنها پس خورهای آن ، مکانیکی بودند.
هنگام حرکت روی یک سطح شیبدار ربات دوم بسیار نرمتر و طبیعیتر از آسیمو حرکت میکرد. این مثال نشان میدهد که تجسم (embodiment) و قرار گرفتن در محیط خاص (situatedness) قسمت مهمی از تفکر است. به این ترتیب نمیتوان هوشمندی و تفکر را از تجسم و قرارگیری در محیطی خاص کاملاً جدا پنداشت یک سیستم هوشمند در تجاربی که ازمحیط بیرون به دست میآورد این هوشمندی را کسب میکند. بنابراین لزوماً هر سیستم هوشمندی به یک کنترلر درونی نیاز ندارد.
موانع پیشرفت هوش مصنوعی در گذشته
تاثیر نقدهای پدیدار شناسی مکاتب مختلف فلسفه در پیشرفت هوش مصنوعی غیرقابل انکار است. آنچنان که سالها پیشرفت هوش مصنوعی به دلیل تفوق دیدگاه نمادگرایی با کندی مواجه بوده است. تصور علوم کامپیوتر بر این بود که هوشمندی باید از بیرون به سیستم تزریق شود. با این دیدگاه یک برنامهنویس هوشمند میتوانست یک سیستم را هوشمند کند. پیش از آن تجربه پیوندگرایی از سالهای آخر دهه هشتاد تا کنون نشان داد که پدیده فیزیکی و محیطی که هوشمندی در آن بروز پیدا میکند تا چه اندازه مهم است! هم اکنون ما هوشمندی را امری بدیل میدانیم به این معنا که لزوماً نیازی نیست که هوشمندی را یک طراح بسیار باهوشتر از سیستم در آن تزریق کند. هوشمندی حتی میتواند مستقل از اراده طراح در یک سیستم ظهور کند. به عنوان مثال وقتی ما یک مسئله را به کمک یک شبکه عصبی مصنوعی حل میکنیم، ممکن است طراح آن شبکه خود راه حل مسئله را نداند.
پدیده تظاهر (خود به خودی شدن) دردنیای آینده منجر به هوشمندی می شود
چنین به نظر میرسد که آ ینده مهندسی کنترل کمتر به سویی برنامهریزی شده و از پیش تعیین شده پیش میرود. به جای آن تظاهر و خود به خودی شدن بیشتر در سیستمها به وجود میآید. پس از پدیدهای که آن را انقلاب صنعتی مینامیم، اشکال مختلف انرژی را در اختیار خود در آوردند و به تدریج علم کنترل برای به کنترل در آوردن انرژیها و نیز تولیدات مادی ظهور کرد.
پدیده دیگری که در این میان رخ داد سازماندهی نیروی کار فنی وتبدیل کارگاهها به کارخانههاست. به تدریج وارد اقتصادی میشویم که در آن ذرات مادی جای خود را به ذرات معنوی (بیتهای اطلاعات) میدهند. طبیعی است که کارآیی این بیتها بسیار بیشتر است چون بر خلاف ذرات مادی قابل تغییر و تصحیح هستند. این اقتصاد به سمت تولید اختصاصی (تولید بر مبنای سفارش) پیش میرود. مشکلی که در برابر تولید بر مبنای سفارش وجود دارد این است که هزینه طراحی این تولید بسیار بالا میشود. در صورتی که درتولید انبوه این هزینه میان محصولات خرد میشود. راهکار تامین این هزینه استفاده مجدد از یک طرح است. به این شکل که با استفاده از طرحهای مرتبط گذشته طرح جدیدی ارائه شود.
به این ترتیب پدیده تظاهر (خود به خودی) بروز مییابد چو بسیاری از اتفاقات بدون قصه قبلی اتفاق میافتند و شبکهای ازموجودیتهای پیشین، موجب رخ دادن آن اتفاق میشود. به این ترتیب نوعی پیوند گرایی در سطحی بسیار وسیع ایجاد میشود و همین پدیده هوشمندی را به وجود میآورد.